حادثه، فوت، حیات در بیمه


حادثه در بیمه


هر پیشامدی که به صورت ناگهانی خارج از اراده فرد و بر اثر یک عامل خارجی اتفاق افتد و باعث فوت یا نقص عضو و از کارافتادگی افراد شود یا اینکه هزینه های پزشکی به همراه داشته باشد حادثه نامیده می شود.

همان گونه که در تعریف می بینیم در هر حادثه سه عامل وجود دارد. یکی ناگهانی بودن آن است که باعث میشود انسان نتواند با آمادگی قبلی خود را با آن خطر مواجه کند؛ دیگری عدم دخالت اراده و خواست فرد است و سومین موضوع، وجود یک عامل خارجی است که علت اصلی بروز خسارت باشد. این سه عامل باید به طور یکجا و همزمان وجود داشته باشند تا بتوان یک واقعه را حادثه نامید. با این تعریف وقایعی نظیر انفجار تصادف آتش سوزی غرق شدگی سقوط از ارتفاع، قتل و … که تمامی شرایط سه گانه فوق را با هم دارند، حادثه خوانده می شوند. اما مثلاً سكته قلبي حادثه به حساب نمی آید؛ زیرا علیرغم وجود شروط ناگهانی بودن و خارج از اراده فرد بودن، عامل خارجی در آن دیده نمی شود و به بیان دیگر سکته قلبی ناشی از فعل و انفعالات خود بدن است که در قسمتهای بعدی راجع به آن بیشتر توضیح میدهیم. علاوه براین باید حادثه ای که اتفاق افتاده است به یکی از خطرات فوت، نقص عضو و یا از کارافتادگی منجر شده باشد یا اینکه موجب بروز هزینه های پزشکی و یا بستری در بیمارستان یا منزل شود اگر حادثه ای اتفاق افتد و شروط سه گانه اطلاق لفظ حادثه را داشته باشد، لیکن منجر به بروز این گونه موارد نشود در حقیقت حادثه اتفاق افتاده است اما خسارتی به بار نیاورده است؛ در این صورت نیز بیمه گر تعهدی نخواهد داشت.


فوت در بیمه


فوت تنها خطری است که نه تنها عمر انسان را تهدید می کند، بلکه احتمال رخ دادن آن قطعی است؛ تنها زمان وقوع آن مشخص نیست. عاقبت، عمر تمامی انسانها صرف نظر از دلیل فوت، روزی به پایان خواهد رسید خواه فوت طبیعی باشد یا به علت بیماری یا حادثه.

سؤال اینجاست که اگر احتمال وقوع یک خطر %۱۰۰ باشد که نمی توان خطر را تحت پوشش قرار داد. این عمل مانند ارائه پوشش بیمه درمان با موضوع جبران هزینه جراحی به بیمارانی است که روی تخت بیمارستان منتظر نوبت عمل جراحی هستند. اصل بیمه بر روی تقسیم ریسک و احتمال وقوع خطر بنا شده است و چنین ریسک هایی که حتمی الوقوع هستند اساساً بیمه پذیر نیستند. برای رفع این مشکل و ارائه پوشش به افراد می توان خطر فوت را در یک بازه زمانی قرار داد؛ زیرا وقوع خطر فوت حتمی است اما زمان آن که مشخص نیست. اینکه یک دوره زمانی مثلاً ۱۰ ساله را برای خطر فوت در نظر بگیریم در حقیقت همان احتمال وقوع خطر را از ۱۰۰ (برای تمام عمر) به اعداد پایین تر برای یک دوره مشخص از عمر کاهش داده ایم.

بدیهی است هر چه میزان سن افراد بالاتر باشد احتمال وقوع خطر فوت نیز بیشتر است و متعاقباً نرخ حق بیمه نیز بالاتر. دیگر اینکه بیمه هایی با عنوان بیمه های تمام عمر هم در سبد خدمات بیمه ای بیمه گران وجود دارد که شرایط خاص خود را دارد و در بخش بیمه های عمر به شرط فوت، به تفصیل شرح می شوند.

در این قسمت ذکر این نکته ضروری است که مرگ افراد، به بازماندگان آنها از جهات گوناگون آسیب می رساند که عمده ترین آنها عبارت اند از یکی تألمات روحی ناشی از از دست دادن اوست که نمی توان در بیمه برای جبران آن چاره ای اندیشید. دیگری آسیب های مالی ناشی از فقدان آن عضو خانواده است که این موضوع را می توان به صورت نسبی تحت عنوان تأمین های بیمه ای از جمله پرداخت سرمایه بیمه عمر تحت پوشش قرار داد.


حیات در بیمه


بی آنکه در وهله نخست تعجب کنید، می توانید زنده ماندن را نیز در زمره خطراتی به حساب آورید که زندگی افراد را تهدید می کند. این طبیعی است که مرور زمان و گذشت ایام توانایی افراد را کاهش می دهد. فردی که در ۳۰ سالگی قادر به انجام برخی از فعالیتها (مخصوصاً فعالیت های فیزیکی و حتی فکری) بوده است، در ۷۰ یا ۸۰ سالگی قطعاً قادر به انجام آن فعالیت ها به همان شکل نخواهد بود. ممکن است در برخی فعالیت های خدماتی با مدیریتی به لحاظ کسب تجربه بهره وری بیشتری داشته باشد اما از لحاظ بدنی در همین فعالیت ها نیز خستگی باعث می شود تا نتواند مانند روزگار جوانی خود کار کند؛ بنابراین اگر کار کردن را باعث ایجاد درآمد بدانیم (که اکثراً همین است) درآمد افراد در دوران کهولت به مراتب کاهش می یابد.


از طرفی هزینه هایی وجود دارد که مخصوص آن دوران است یا اینکه در آن مقطع از سن اشخاص افزایش می یابد؛ مثلاً انواع بیماری ها که احتمال وقوع آن در سنین بالا بسیار زیاد است و بالتبع نیاز به انجام امور درمانی دارد که این امر هزینه های درمانی شخص را افزایش می دهد. همچنین هر کدام از فرزندان هنگام کهولت والدین برای خود تشکیل خانواده داده اند و رفت و آمد و اهدای هدیه و … هزینه هایی است که والدین آنها باید بپردازند. از طرفی در دوران جوانی و میان سالی که مشغول فعالیت بوده نتوانسته است آن چنان که باید و شاید به علایق مورد نظر خود از قبیل مسافرت ها و…. بپردازد که در دوران کهولت و فراغت از کار با انجام این نوع فعالیت ها در پی کسب لذت بیشتر از زندگی خود بر می آید. تمامی این موارد به علاوه تورم، نشان می دهند که هزینه های انسان در دوران کهولت به مراتب از هزینه های امروزش بیشتر است.


این موضوع در کنار موضوع قبل که کاهش درآمد افراد در آن دوران بود، خطری است که انسانها را در زمان کهولت تهدید می کند؛ چون در این زمان درآمدها کاهش یافته و در مقابل هزینه ها افزایش یافته اند؛ لذا باید چاره ای اندیشید تا افراد در سنین بالا بتوانند مبالغ قابل توجهی را به صورت یکجا یا مستمری در اختیار داشته باشند تا بتوانند از دوران کهولت خود لذت ببرند.



دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا